بی اختیار گیلاس شراب و دادم بالا تا به خودم اومدم دیدم همشو خوردم ،اما عجیبه طعمش اصلا تلخ و بد مزه نبود
تازه خیلی هم شیرین و خوش مزه بود .
خدا رو شکر پس غیر شراب شربتم میدن اینا یادم باشه باز ازش بخورم .
از پشت پرچینا اروم و بیصدا رفتم به طرفشون
،اگه منو میدیدن؟
باید چیکار کنم ؟ فکری عین برق از ذهنم گذشت .
باید ادای این مستا رو در می اوردم.
یکم بدنمو سست کردم ،گیلاس تو دستمو که خالی بود هی میوردم بالا و وبی رمق به سمتشون رفتم و شروع کردم به اواز خوندن و چرت وپرت گفتن ...
_مستی هم درد منو دیگه دوا نمیکنه
مرد میخوام یه مرد تا دردمو دوا کنه ....
یکی از محافظا_اینجا را باشید بچه ها ،انگاری زیادی خورده است
محافظ 2_ اری ، با پای خودش دارد میاید در اغوشمان .
محافظ3_ بیا ،که خوب امده ای . ببریمش به سرداب؟
محافظ 1_ اری فکر خوبی است . ببرش نیم ساعت دیگر منو جمعه میاییم .
مرد به سمتم اومد و دستش و انداخت دور کمرم
_بیا عزیزم ، بیا که خوب امده ای...
بدنمو شل تر کردم و صدای اوازمو بلند تر
_من تو رو میخوام ،تو رو میخوام
محافظ_ من هم تو را میخواهم ، نازنین زیبا
الان میرسیم .
زیر چشمی به اطراف نگاه کردم و هی چرت و پرت گفتم ،از بین پرچینای بلند گذشتیم تا به محوطه ای که هاکان گفته بود رسیدیم .
وای چه گلایی ، بوش واقعا ادمو مست میکرد .
مرد به سمت مجسمه بزرگ پری دریایی که وسط یه حوضچه کوچیک بود رفت ،
دست مجسمه رو گرفت و یهو کف حوضچه باز شد و پله هایی درون زمین نمایان.
محافظ _ بیا زن زیبا بیا ...
الان بهترین موقع بود باید کارشو میساختم .
اما نه شاید بازم محافظ تو زیر زمین باشه .
با همون مسخره بازی تا پایین پله ها رفتیم در بالا سرمون بسته شد .
اونجا یه راهرو درازبود که با نور ضعیف لامپ رشته ای توی سقف روشن شده بود .
باید میفهمیدم کس دیگه ای هم اونجا هست .
_جمعه جوووووونممم
جمعه_جانم زن زیبا
_من فقط تووو رو میییخخخخخخخخواماا ،نکنه منو با کس دیگه اییی قسمت کننننننیااا
جمعه_ نه ،قربان تو من بشوم ،فقط من و تو هستیم
تا اینو گفت با یه حرکت گردنشو گرفتم،یه چپ و راست و خلاص باید هیکل نحسشو یه جا قایم میکردم .
زیر پله ها تاریک بود با بدبختی هیکل گندشو کشیدم اون زیرو پاورچین رفتم به سمت ته راهرو ...
اوه کفشام صدا میداد ،باید درشون میاوردم .
اروم گذاشتمشون گوشه دیوار .
باز اومدم برم که دیدم با این دامن تنگ نمیتونم لگد پرونی کنم .
از پایین دامنو گرفتم و محکم کشیدم یه چاک تا بالای زانوم درست شد . دو سر چاک و اوردم بالا رو کمرم گره زدم . حالا شد . میریم که داشته باشیم عملیات نجات ....
نرم افزار جدید...
ما را در سایت نرم افزار جدید دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : yasin fizik12748 بازدید : 249 تاريخ : شنبه 28 ارديبهشت 1392 ساعت: 15:00