نرم افزار جدید

ساخت وبلاگ

امکانات وب

بی اختیار گیلاس شراب و دادم بالا تا به خودم اومدم دیدم همشو خوردم ،اما عجیبه طعمش اصلا تلخ و بد مزه نبود تازه خیلی هم شیرین و خوش مزه بود . خدا رو شکر پس غیر شراب شربتم میدن اینا یادم باشه باز ازش بخورم . از پشت پرچینا اروم و بیصدا رفتم به طرفشون ،اگه منو میدیدن؟ باید چیکار کنم ؟ فکری عین برق از ذهنم گذشت . باید ادای این مستا رو در می اوردم. یکم بدنمو سست کردم ،گیلاس تو دستمو که خالی بود هی میوردم بالا و وبی رمق به سمتشون رفتم و شروع کردم به اواز خوندن و چرت وپرت گفتن ... _مستی هم درد منو دیگه دوا نمیکنه مرد میخوام یه مرد تا دردمو دوا کنه .... یکی از محافظا_اینجا را باشید بچه ها ،انگاری زیادی خورده است محافظ 2_ اری ، با پای خودش دارد میاید در اغوشمان . محافظ3_ بیا ،که خوب امده ای . ببریمش به سرداب؟ محافظ 1_ اری فکر خوبی است . ببرش نیم ساعت دیگر منو جمعه میاییم . مرد به سمتم اومد و دستش و انداخت دور کمرم _بیا عزیزم ، بیا که خوب امده ای... بدنمو شل تر کردم و صدای اوازمو بلند تر _من تو رو میخوام ،تو رو میخوام محافظ_ من هم تو را میخواهم ، نازنین زیبا الان میرسیم . زیر چشمی به اطراف نگاه کردم و هی چرت و پرت گفتم ،از بین پرچینای بلند گذشتیم تا به محوطه ای که هاکان گفته بود رسیدیم . وای چه گلایی ، بوش واقعا ادمو مست میکرد . مرد به سمت مجسمه بزرگ پری دریایی که وسط یه حوضچه کوچیک بود رفت ، دست مجسمه رو گرفت و یهو کف حوضچه باز شد و پله هایی درون زمین نمایان. محافظ _ بیا زن زیبا بیا ... الان بهترین موقع بود باید کارشو میساختم . اما نه شاید بازم محافظ تو زیر زمین باشه . با همون مسخره بازی تا پایین پله ها رفتیم در بالا سرمون بسته شد . اونجا یه راهرو درازبود که با نور ضعیف لامپ رشته ای توی سقف روشن شده بود . باید میفهمیدم کس دیگه ای هم اونجا هست . _جمعه جوووووونممم جمعه_جانم زن زیبا _من فقط تووو رو میییخخخخخخخخواماا ،نکنه منو با کس دیگه اییی قسمت کننننننیااا جمعه_ نه ،قربان تو من بشوم ،فقط من و تو هستیم تا اینو گفت با یه حرکت گردنشو گرفتم،یه چپ و راست و خلاص باید هیکل نحسشو یه جا قایم میکردم . زیر پله ها تاریک بود با بدبختی هیکل گندشو کشیدم اون زیرو پاورچین رفتم به سمت ته راهرو ... اوه کفشام صدا میداد ،باید درشون میاوردم . اروم گذاشتمشون گوشه دیوار . باز اومدم برم که دیدم با این دامن تنگ نمیتونم لگد پرونی کنم . از پایین دامنو گرفتم و محکم کشیدم یه چاک تا بالای زانوم درست شد . دو سر چاک و اوردم بالا رو کمرم گره زدم . حالا شد . میریم که داشته باشیم عملیات نجات ....
نرم افزار جدید...
ما را در سایت نرم افزار جدید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasin fizik12748 بازدید : 246 تاريخ : شنبه 28 ارديبهشت 1392 ساعت: 15:00